دومین ماهم تموم شد.سرکارم.کارم تا حدودی تموم شده. دارم از دندون درد میمیرم.
بعد یک ماه و نیم تعطیلاتو دارم میرم خونه.دلم تنگ شده.
نمیدونم عرفان چی فکر کرده پیش خودش که همش از خودشو عشقاش تو وبلاگش مینویسه. بابا یکی نیس من هستم بهش بگم تو همیشه مغرور بودی یکم که پیشرفت میکردی خودتو گم میکردی طرز صحبتت با همه عوض میشد. اینقد واسه من یکی که تورو 4 سال بزرگت کردمو تحمل آب نکش.اینقد منم منم نکن. همه به مادیات دنیا یه روزی میرسن. پس منم باید از تموم کارایی که میکنم بنویسم. مثلا 10 سال وبلاگ مینویسی.ببین عزیزم واسه پیشرفتت میگم کارایی که تو میکنی از نظر من که با بهتر از تو سر کار دارم هیچی نیست.غرورت الکیه. من بودم که تورو بزرگ کردم بهت اعتماد به نفس دادم حالا لااقل پیش من یکی قپی نیا کوچولو.
وقتی میتونی به خودت افتخار کنی و داراهیاتو تو وبلاگت بنویسی که با زحمت خودت به دست آورده باشی نه با پول بابا مامانت پس ماشین باباتو پول مامانتو به رخ دیگران نکش که کار همیشگیت بوده. بابا خاکی باش تو فقط میخای بگی بشر خیلی خوبی هستی. واسه من که بدترین بودی. چون دیگه هیچ کدوم ار خاطراتتو یادم نمیاد. تنها کسی که تو زندگیم اومد فقط با رفتارش منو عاشق خودش کرد و تا الان نتونستم فراموشش کنم عمار بود. هنوز که هنوزه تا اسمش روی گوشیم میادو بهم اس میزنه قلبم به تاپ تاپ میوفته.
دیشب زنگ زد اما جوابشو ندادم چون دندونم درد میکرد خواب بودم.فقط میگم میخوام بدونه که خیلی دوستش دارم.
خوشحالم که ازت عرفان جدا شدم و با آدمی که لیاقت موندن و ادامه دادنو نداشت تموم کردم.حالا حرفای اصلیمو یه روزی همین جا میزنم تا بفهمی چه آدمی هستی.
نظرات شما عزیزان:
اکرم جون 
ساعت12:15---16 دی 1392
سعیده جونم نبینم ناراحتی تو به قول یک بزرگی : زندگی فقط 100 ساله اولش سخته!!!!!!!!! <img src="http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(0).gif" width="18" height="18">
|